پاندای کونگ فو کار در سال ۲۰۰۸ به عرصه سینما پا گذاشت و با موفقیتهای فراوانی در فروش و به دست آوردن جایزه های جشنواره های مختلف، در دلِ مخاطبان جا باز کرد.
صداپیشگی آنجلینا جولی، جکی جان، داستین هافمن، جک بلک و دیگر مشاهیر سینما به همراه صحنه های طنز و اتفاقات پر جنب جوش و همینطور موفقیت قبلی این اثر، DreamWorks Animation را به این تصمیم رساند تا در سال ۲۰۱۱ پانداکنگفوکار ۲ را روی پرده های سینما ببرد.
از طرفی فقدان آثار مربوط به کودک و نوجوان در جامعه ما نیز باعث شد این سریال در سبد خرید خانوادهها در سوپرمارکتها قرار گیرد. به افسانه هایپاندای کونگفو کار گوش کن دریک رستوران چینی بزرگ شد و هیچوقت به دنبال شهرت و فخر نبود از کوه بالا رفت و لقب جنگجوی اژدها را کسب کرد استاد شیفو، انگیزه این مبارز را دید او زندگی میکند و تربیت میشود و در کنار پنج جنگجوی آتشین، مبارزه میکند و از دره فلان محافظت میکند
مفاهیم این ابیات، قهرمانی شکم پرست، تنبل، باری به هر جهت و … (خصیصههایی از همین قسم) را معرفی میکند که در دو فیلم بلند “پاندا کنگفوکار” و دو فصل از سریال، خبری از پدر و مادر واقعی اش نیست و از این جهت جنگجوی اژدها شد که دری به تخته ای خورد.
چرا پاندا؟
سینمای غرب، در راستای اهداف امپریالیسم فرهنگی به دنبال پیروزی در نبردِ تسخیر قلبها و ذهنهاست. از این رو تمام سعی و تلاش خود را به کار میبندد تا میدان نبرد را در گستره ی سطح زمین و در مقابله با افکار و فرهنگهای مختلف، توسعه دهد.
چین یا به طور کلیتر باختر نزدیک (با مرکز در نظر گرفتن حوزه کشور های اسلامی) به عنوان پر جمعیتترین کشور جهان که حدود ۱۹ در صد افراد بشر را در خود جای داده یکی از جامعه های هدفِ پر اهمیت برای رسانه های غربی محسوب میشود.
همکاریهای مستقیم آمریکا و چین برای ساخت آثار سینمایی و استفاده ی هالیوود از المانها،تکنیکها و استایلهای چینی، در راستای ایجادِ حسِ قرابتِ مخاطبِ شرقی با آثاری ست که ظاهراً! با آنها همسوست ولی باطناً سویی دیگر را نشانه گرفتهاند.
پاندا نوعی خرس است که در نواحی مرکزی و جنوب غربی چین زندگی میکند (ویکیپدیا). قهرمان کردن این حیوان، که یکی از المانهای اساطیری چین نیز به شمار میآید؛در راستای ایجاد حس نزدیکی با کاراکتر Po ست.
هنگامی که مخاطبِ Po ( در رده های مختلف سنی ) او را قبول میکند؛ دیگر فضا برای سازندگان اثر آزاد میشود تا ایدئولوژی مورد نظر را به مخاطب القا کنند.
در راستای مطالب ذکر شده، اشاره به چند المان دیگر خالی از لطف نیست.
ین و یانگ: در تیتراژ سریال دو مرتبه سمبل ین و یانگ به تصویر کشیده میشود و فلسفه ین و یانگ به طور مشخص، در اپیزود های مختلف، به مثابه پرده ای بر مفاهیم هالیوود پسندِ سریال کشانده شده است.
کنگ فو: هنرهای رزمی به خصوص کنگفو در آثار قدیمی چین توسط افرادی چون بروسلی به جهانیان شناسانده شده که از دیگر المانهای به کار برده شده در اثرِ مورد بحث است.
موسیقیها، غذاها، محلهها، اژدهایان و … .
ایندیویژوالیسمی در پی اگزیستانسیالیسم
ابیات آغازین تیتراژ سریال، به نوعی روندِ شدن و سیرورت قهرمان داستان، Po را بیان میکند. آشپز خرده پایی که هیچ گاه به دنبال شهرت و فخر نبود؛ از کوه بالا رفت و از هیچ بودن عبور کرد؛ به قله کوه رسید و شد.
Po در ابتدا هیچ نبود. شهرتی در میان شهروندان نداشت و کسی به او توجهی نمیکرد. رفتن او به قله کوه و اتفاقاتی که رخ داد باعث شد تا او تبدیل به قهرمانی شود که قبل از آن نبوده.
اگزیستانسیالیسمِ به تصویر کشیده شده در کاراکتر Po هجمه ایست بر مبانی الهی و این اصل که سیستم عاملی وجود دارد به نام غریزه و یا در سطح بالاتر، فطرت.
هنگامی که به اکت های گوناگون این کاراکتر در صحنه های نبرد نگاه میکنم به نوعی سربازان آمریکایی به یادم میآیند. سربازانی که در آثار مختلف هالیوود، پرورش و پیشرفت آنها به تصویر کشیده شده است.
در ابتدای این گونه فیلمها سربازان چنان مورد حقارت و ذلالت قرار می گیرند تا اینکه از هرگونه شخصیتی تهی شوند ( به مثابه هاردی که فرمت شود )؛ سپس به کمک آموزشها و تکنیکهای Psychological، شخصیت مورد نظر وزارت دفاع آمریکا به آنها تزریق میشود ( به مثابه سیستم عاملی که پس از فرمت، نصب میشود). «استاد شیفو، انگیزه این مبارز ( Po ) را دید. او زندگی میکند و تربیت میشود. »
در این گونه آثار، مخاطب “هیچ” ی فرض میشود که قرار است شخصیتش با دیدن فیلم شکل بگیرد. قهرمان ساختن از یک پخمه، این حس را در مخاطب به وجود میآورد که او هم میتواند به یک قهرمان ( هر چند با خصیصه های تخیلی!) تبدیل شود.
این مسئله به ایندیویژوالیسم (تفردگرایی) و اگوسنتریسم (خود محوری) میانجامد؛ “منتظر بودن” را از او سلب میکند و او را با “خود منجی بودن” سرگرم میکند تا خدایی ناکرده به انتظار موعود (حتی در تعالیم کنفسیوسیستی و شینتوئیستی و… ) نماند و به آینده نگاهی مثبت پیدا نکند.
هنگامی که این نوع نگاه در فرد شکل گرفت؛ دم را غنیمت شمردن پیشه میکند و در مادیات چنان حبس میشود که مسئلهاش چیزی نمیشود جز بودن یا نبودن.
هفته نامه رویکرد ، گردآوری ظهور۱۲